سلام
بر صداقت ِ آیینه
سلام
بر قداست ِ آب
سلام
بر صلابت ِ سرو
سلام بر تو
---
تا دست های تو راهی هست و نیست:
تمام ِ دریا را گوشه ی کوچکی از دلت جا می دهی
تمام ِ شمال را خلاصه می کنی در سه کلمه ی ساده
در "چه قدر قشنگ".
بعد همه را در یک تکه کاغذ مچاله می کنی
و پرت می کنی آن ته ته های دریا.
تو چه قدر عاشقی
این را از طرز ِ قشنگ گفتنت می شود فهمید
راستی چه قدر قشنگ می گویی "قشنگ"
و حالا همه می دانند که من هم چه قدر عاشقم
چه قدر
چه قدر!
چه قدر ؟
اما این "چه قدر" های ناتمام، امان ِ آدم را می بُرند
گاهی دریا شعرها را با خود می برد
گاهی دریا شعرها را بر می گرداند
و این به احوال ِ موج ها بستگی دارد
من تمام ِ شعرهای تو را را از خلیج پس می گیرم
عجیب نیست
خزر به تمام ِ دریا ها راه دارد،
و به چشم های من.
--------------------------------------------
خدایا:
ای کسی که بر روی آورندگان به درگاهت با عطوفت روی آوری
و بر غفلت ورزان از یادت، مهربان و رئوفی و بر جذب ِ آنان محبت داری
ای شنونده ی دعاهای ما، ای برآورده کننده ی حاجت های ما
ای که ستایش مخصوص ِ توست
تو را سپاس می گویم و از زبانی پاک تو را می خوانم
"منزهی تو،
چه تنگ است راه ها بر کسی که تو راهنمایش نباشی
و چه آشکار است حق نزد ِ کسی که راه را تو نشانش دادی...
خدایا
همانا همّتم از همه جا بریده و تنها متوجّه تو گشته، و رغبتم به جانب ِ تو منصرف شده است،
پس تنها تو مراد ِ منى نه غیر تو و شب زنده دارى و بی خوابی ام تنها براى توست نه براى غیر ِ تو،
و دیدارت نور ِ دیدگان ِ من است و وصالت آرزوى هستی ام،
و تنها به سوى توست اشتیاقم، تنها در مسیر ِ محبت ِ توست شیفتگی ام و در هواى توست دلدادگی ام،
و خشنودى ات مقصود ِ من و دیدارت نیاز ِ من و جوارت مطلوب ِ من، و قرب ِ تو نهایت ِ خواسته ی من است،
آسودگى و راحتم در راز و نیاز با توست،
داروى درد و درمان ِ بیمارى سینه ام و خنکاى آتش ِ قلبم و برآمدن ِ اندوهم تنها نزد ِ توست،
پس در هنگام ِ ترس همدمم باش و لغزشم را نادیده گیر و گناهم را بیامرز،
توبه ام را بپذیر و دعایم را اجابت کن،
و سرپرست ِ زمامم و توانگرى، گاه ِ تهیدستى ام باش،
مرا از خود جدا مکن و از خویشتن دورم مساز،
اى نعمت و بهشت ِ من، و اى دنیا و آخرتم،
اى مهربانترین ِ مهربانان"-----------------------------------
با تو حرفی دارم:
عزیز ِ دل ِ بی قرار و بی گناهم
میان ِ ما از خاکستر ِ انتظار
چند پائیز فاصله است
تا آتش ِ آغوش
؟
فرقی نمی کند که در کجای این جهان ِ کوچک ایستاده ای
من، دچار ِ پروانه ای ترین اثرم،
عشق
چشمانم که مرطوب می شوند
یقین می آورم، دل ِ تو گرفته است
در منی و با من نیستی
نیستی، بی آنکه رفته باشی
آه
( )
چه امّیدیست در انتظار
چه رنجیست در این خوشبختی ِ مرموز
اگر انتظار ِ تو نبود
اگر انتظار ِ تو نبود
اگر انتظار ِ تو نبود...
خدا را شکر که انتظار ِ تو هست
این خوشبختی ِ مرموز
------------------------
حرف ِ تازه ای ندارم:
پیش از تو عشق کلاً حرام بود
بعد از تو عشق کلاً حرام باد ...
--------------------------------
خدایا شر ِ آن بی عقلان ِ بی قلب و بی قلبان بی عقل که با کارهای پست و ابلهانه ی خود برای مردم درد و رنجی نامبارک می آفرینند را کم کن. آمین
گنجشکماهی
2آبان ماه 1393